خستم

ساخت وبلاگ

خدایا آیا اینه سهم من از همه ی زندگیم....؟!!

اینکه بشینم و خوشبختی بقیه رو ببینم و حسرت نداشته هامو بخورم

حق اعتراض نداشته باشم

هیچکسی هم نباشه پیشش درد دل کنم

نمیتونم

خسته شدم

روحم توان نداره

دارم کم میارم

نمیدونم باید چیکار کنم که از این وضع فلاکت بار نجات پیدا کنم

دارم خفه میشم حس میکنم دارم منفجر میشم از این همه حرفی که توی دلمه

چرا نمیتونم سر بقیه داد بزنم و خودمو خالی کنم

چرا همیشه دهنم بسته میمونه

خدایا خودت یه کاری برام کن

ببین

ببین نمیتونم هیچکاری کنم

دستم بسته ست

دهنم بسته ست

دلم

دلم؟!

مگه دلی هم مونده

اصلا اگه اینه زندگی من نمیخوامش

ارزونی کسایی که خوشبختن

خدایا ناشکری نمیکنم

فقط کم آوردم

انقدر که بهم ظلم میشه و نمیتونم از خودم دفاع کنم

از دست خودم دارم دیوونه میشم

میترسم خدایا

میترسم نتونم تحمل کنم و همه چیز خراب بشه

من زندگیمو دوست دارم فقط این نداشتنا این حسرتا که هرروز داره بیشتر بهم فشار میاره داره دیوونم میکنه داره منو میکشه

دارم میترکم

اصلا حسم قابل توصیف نیست

آرزوی مرگ کفره؟!

فکر کنم با این حساب من کافرم...

زندگیم سوخت

جسد آرزوهام موندن روی دستم....

خاطراتم ...
ما را در سایت خاطراتم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7zendegiyemand بازدید : 32 تاريخ : پنجشنبه 9 فروردين 1403 ساعت: 0:37